دلگیرم...
سیرم از زندگی و از همه کس دلگیرم
آخر از اینهمه دلگیری غم میمیرم
پرم از رنج و شکستن دل خوش سیری چند؟!
دگر از آمد و رفت نفسم هم سیرم...
هر که آمد دل تنهای مرا زخمی کرد
بی سبب نیست که روی از همه کس میگیرم...
تلخی زخم زبان و غم بی مهری ها
اینچنین کرده که در آینه هستی پیرم..
بس که تنهایم و بی همنقس و بی همراه
روزگاریست که چون سایه ای بی تصویرم...
دلم انقدر گرفته است، خدا میداند...
دیگر از دست دلم هم به خدا دلگیرم...
مرسی از داداش حمیدرضا...
http://hrs17.blogfa.com/
+ نوشته شده در ششم دی ۱۳۹۱ ساعت ۳:۱۳ ب.ظ توسط sahar delkhaste
|